معنی فارسی semienclosed
B2به حالتی گفته میشود که بخشی از یک فضا بهطور کامل بسته نیست و به نوعی باز است.
Partially closed or sheltered, especially in reference to areas or structures.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
باغ توسط یک دیوار کوتاه نیمه محصور شده است.
مثال:
The garden is semienslosed by a low wall.
معنی(example):
آنها یک ایوان نیمه محصور برای حفظ حریم خصوصی دارند.
مثال:
They have a semienclosed porch for privacy.
معنی فارسی کلمه semienclosed
:
به حالتی گفته میشود که بخشی از یک فضا بهطور کامل بسته نیست و به نوعی باز است.