معنی فارسی semiengaged

B1

وضعیتی که در آن فرد به طور کامل مشغول نیست، اما هنوز هم توجه خود را حفظ کرده است.

Partially involved or attentive, typically in a situation requiring focus.

example
معنی(example):

حضور نیمه مشغول با دقت گوش دادند.

مثال:

The semiengaged audience listened intently.

معنی(example):

در وضعیتی نیمه مشغول، او به طور جزئی به ارائه توجه می‌کرد.

مثال:

In a semiengaged state, he was partially focused on the presentation.

معنی فارسی کلمه semiengaged

: معنی semiengaged به فارسی

وضعیتی که در آن فرد به طور کامل مشغول نیست، اما هنوز هم توجه خود را حفظ کرده است.