معنی فارسی semijudicially
B1به روشی که به طور جزئی به جنبههای قضایی مربوط میشود اشاره دارد.
In a manner that is partly judicial.
- ADVERB
example
معنی(example):
این پرونده به طور سمیکودیکالی بررسی شد تا زمان صرفهجویی شود.
مثال:
The case was addressed semijudicially to save time.
معنی(example):
آنها به مذاکره به صورت سمیکودیکالی نزدیک شدند تا اختلافات را کاهش دهند.
مثال:
They approached the negotiation semijudicially to minimize conflicts.
معنی فارسی کلمه semijudicially
:
به روشی که به طور جزئی به جنبههای قضایی مربوط میشود اشاره دارد.