معنی فارسی semiluminous

B2

نیمه درخشان، به حالتی اطلاق می‌شود که به طور نسبی نور ایجاد می‌کند.

Partially luminous; emitting or reflecting light to some degree.

example
معنی(example):

سطح نیمه درخشان نور مهتاب را به زیبایی منعکس کرد.

مثال:

The semiluminous surface reflected the moonlight beautifully.

معنی(example):

کار هنری نیمه درخشان او فضایی وهم‌انگیز ایجاد کرد.

مثال:

His semiluminous artwork created an ethereal atmosphere.

معنی فارسی کلمه semiluminous

: معنی semiluminous به فارسی

نیمه درخشان، به حالتی اطلاق می‌شود که به طور نسبی نور ایجاد می‌کند.