معنی فارسی semilunated

B1

دارای ویژگی‌ها یا شکلی شبیه به نیمه‌ماه، معمولاً به لحاظ هنری یا تاریخی.

Characterized by or resembling a half-moon shape; often used in artistic contexts.

example
معنی(example):

ساختار نیمه‌ماه نشانه‌ای از آن دوره بود.

مثال:

The semilunated structure was a hallmark of the period.

معنی(example):

او یک مجسمه نیمه‌ماه ساخته بود که توجه‌ها را جلب می‌کرد.

مثال:

She created a semilunated sculpture that captured attention.

معنی فارسی کلمه semilunated

: معنی semilunated به فارسی

دارای ویژگی‌ها یا شکلی شبیه به نیمه‌ماه، معمولاً به لحاظ هنری یا تاریخی.