معنی فارسی semilunary
B1مربوط به یا دارای ویژگیهای شکل نیمهماه، به ویژه در مورد فازهای ماه.
Pertaining to a shape resembling a half-moon or crescent.
- OTHER
example
معنی(example):
فازهای نیمهماه در ماه جالب توجه هستند.
مثال:
The semilunary phases of the moon are fascinating to observe.
معنی(example):
نجومشناسان تقویم نیمهماه را برای پیشبینی جزر و مدها مطالعه میکنند.
مثال:
Astronomers study the semilunary calendar to predict tides.
معنی فارسی کلمه semilunary
:
مربوط به یا دارای ویژگیهای شکل نیمهماه، به ویژه در مورد فازهای ماه.