معنی فارسی semimalignantly
B1بهطور نیمهبدخیم، به وضعیتی که ممکن است خطرناک باشد اما بهطور کامل و تهدیدآمیز نیست، اشاره دارد.
In a manner that is partially harmful or malignant, indicating some level of risk.
- ADVERB
example
معنی(example):
سلولها بهطور نیمهبدخیم رشد میکردند و نیاز به آزمایش بیشتر را ایجاد میکردند.
مثال:
The cells grew semimalignantly, prompting the need for further testing.
معنی(example):
رفتار نیمهبدخیم او دوستانش را نگران کرد اما باعث نشد که دوستی آنها از بین برود.
مثال:
His semimalignant behavior worried his friends but didn’t cause a break in their friendship.
معنی فارسی کلمه semimalignantly
:
بهطور نیمهبدخیم، به وضعیتی که ممکن است خطرناک باشد اما بهطور کامل و تهدیدآمیز نیست، اشاره دارد.