معنی فارسی semimonarchic

B2

نظامی که در آن سلطنت کم و بیش به قدرت‌های دیگر محدود شده است.

Referring to a system where monarchy exists but is limited by other political structures.

example
معنی(example):

این کشور دارای نظام نیمه‌سلطنتی است که در آن پادشاه قدرت را با مقام‌های منتخب تقسیم می‌کند.

مثال:

The country has a semimonarchic system where the king shares power with elected officials.

معنی(example):

در یک دولت نیمه‌سلطنتی، سلطنت ممکن است دارای اختیارات محدودی باشد.

مثال:

In a semimonarchic state, the monarchy may have limited authority.

معنی فارسی کلمه semimonarchic

: معنی semimonarchic به فارسی

نظامی که در آن سلطنت کم و بیش به قدرت‌های دیگر محدود شده است.