معنی فارسی semimonitor
B1نویسنده به چیزی اشاره میکند که تنها بخشی از کارکردها یا وظایف نظارتکننده را انجام میدهد.
A device or system that partially monitors or tracks performance or activity.
- NOUN
example
معنی(example):
این نیمهنظار یکسری از عملکردهای سیستم را ردیابی میکند اما نه همه آنها.
مثال:
The semimonitor tracks some but not all of the system's functions.
معنی(example):
ما از یک نیمهنظار برای ارزیابی معیارهای عملکرد ابتدایی استفاده کردیم.
مثال:
We used a semimonitor to assess basic performance metrics.
معنی فارسی کلمه semimonitor
:
نویسنده به چیزی اشاره میکند که تنها بخشی از کارکردها یا وظایف نظارتکننده را انجام میدهد.