معنی فارسی semimonopolistic
B2وابسته به وضعیتی که در آن یک شرکت یا سازمان تسلط تسلط قابل توجهی بر بازار دارد، اما نه به اندازهای که انحصار کامل باشد.
Referring to practices or conditions that exhibit characteristics of a monopoly but allow for some competition.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روشهای نیمهانحصاری این شرکت نگرانیهایی را در میان تنظیمکنندگان ایجاد کرد.
مثال:
The semimonopolistic practices of the firm caused concern among regulators.
معنی(example):
یک بازار نیمهانحصاری میتواند به افزایش قیمتها به دلیل کاهش رقابت منجر شود.
مثال:
A semimonopolistic market can lead to higher prices due to reduced competition.
معنی فارسی کلمه semimonopolistic
:
وابسته به وضعیتی که در آن یک شرکت یا سازمان تسلط تسلط قابل توجهی بر بازار دارد، اما نه به اندازهای که انحصار کامل باشد.