معنی فارسی semimoralistic

B1

به طرز تفکر و نگرش‌هایی اشاره دارد که به طور جزئی یا غیرقابل تعمیم به اخلاقی بودن می‌پردازد.

Partially moralistic in a way that suggests ethical viewpoints without complete commitment to strict moral codes.

example
معنی(example):

نظرات نیمه‌مُعرفیش اغلب به بحث‌هایی درباره اخلاق در محل کار منجر می‌شد.

مثال:

Her semimoralistic views often led to debates about ethics in the workplace.

معنی(example):

موضع نیمه‌مُعرفی که نویسنده اتخاذ کرده، می‌تواند خوانندگان را قطبی کند.

مثال:

The semimoralistic stance taken by the author can polarize readers.

معنی فارسی کلمه semimoralistic

: معنی semimoralistic به فارسی

به طرز تفکر و نگرش‌هایی اشاره دارد که به طور جزئی یا غیرقابل تعمیم به اخلاقی بودن می‌پردازد.