معنی فارسی semimysticalness
B1نیمه عرفانی بودن، حالتی که به عناصری از عرفان اشاره دارد اما به طور کامل نیست.
The quality of being semi-mystical, possessing some mystical characteristics without being fully so.
- NOUN
example
معنی(example):
نیمه عرفانی بودن شعرهای او بسیاری از خوانندگان را مجذوب کرد.
مثال:
The semimysticalness of her poetry captivated many readers.
معنی(example):
در طول مراسم یک نوع نیمه عرفانی بودن به جو حاکم بود.
مثال:
There was a certain semimysticalness to the atmosphere during the ceremony.
معنی فارسی کلمه semimysticalness
:
نیمه عرفانی بودن، حالتی که به عناصری از عرفان اشاره دارد اما به طور کامل نیست.