معنی فارسی semiobjective
B2نیمههدفمند، به توصیف یا تجزیه و تحلیل اشاره دارد که در آن برخی از عواطف یا نظرات شخصی گنجانده شدهاند.
Partially objective; influenced by personal feelings and opinions despite some factual basis.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تحلیل او نیمههدفمند بود و حقایق و نظرات شخصی را ترکیب کرد.
مثال:
His analysis was semiobjective, combining facts and personal opinions.
معنی(example):
این گزارش لحن نیمههدفمندی داشت و قصد داشت هر دو طرف استدلال را ارائه دهد.
مثال:
The report had a semiobjective tone, aiming to present both sides of the argument.
معنی فارسی کلمه semiobjective
:
نیمههدفمند، به توصیف یا تجزیه و تحلیل اشاره دارد که در آن برخی از عواطف یا نظرات شخصی گنجانده شدهاند.