معنی فارسی semiobjectively
B2بهصورت نیمههدفمند، به معنای ارزیابی یا تحلیل یک وضعیت یا موضوع بهگونهای است که ترکیبی از دادههای عینی و نظرات شخصی را شامل میشود.
In a manner that is partially objective; combining objective analysis with subjective elements.
- ADVERB
example
معنی(example):
او گزینههای موجود برای خود را بهصورت نیمههدفمند ارزیابی کرد.
مثال:
She semiobjectively evaluated the options available to her.
معنی(example):
نگاه کردن به موضوع بهصورت نیمههدفمند به او کمک کرد تا تصمیمی عادلانه بگیرد.
مثال:
Looking at the situation semiobjectively helped him make a fair decision.
معنی فارسی کلمه semiobjectively
:
بهصورت نیمههدفمند، به معنای ارزیابی یا تحلیل یک وضعیت یا موضوع بهگونهای است که ترکیبی از دادههای عینی و نظرات شخصی را شامل میشود.