معنی فارسی semiopen

B1

نیمه باز، حالتی که در آن چیزی به طور کامل بسته نشده است و مقداری از داخل آن قابل مشاهده است.

Partially open; not fully closed.

example
معنی(example):

کتاب نیمه باز روی میز گذاشته شده بود، گویی کسی فقط آن را گذاشته است.

مثال:

The book was left semiopen on the table, as if someone had just set it down.

معنی(example):

در به حالت نیمه باز ایستاده بود و اجازه می‌داد نسیمی ملایم به داخل بیاید.

مثال:

The door stood semiopen, allowing a gentle breeze to flow in.

معنی فارسی کلمه semiopen

: معنی semiopen به فارسی

نیمه باز، حالتی که در آن چیزی به طور کامل بسته نشده است و مقداری از داخل آن قابل مشاهده است.