معنی فارسی semipastoral
B1وضعیتی که به طور جزئی یا نسبی به زندگی روستایی یا کشاورزی اشاره دارد.
Partially related to or characteristic of pastoral life or rural settings.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چشمانداز دارای کیفیت نیمه روستایی بود.
مثال:
The landscape had a semipastoral quality to it.
معنی(example):
کتاب نمای نیمه روستایی از زندگی روستایی را ارائه داد.
مثال:
The book presented a semipastoral view of rural life.
معنی فارسی کلمه semipastoral
:
وضعیتی که به طور جزئی یا نسبی به زندگی روستایی یا کشاورزی اشاره دارد.