معنی فارسی semipathological
B2شرایطی که در آن علائم آسیبزایی وجود دارد ولی به حدی نیست که بهعنوان یک بیماری تعریف شود.
Describing states that exhibit some pathological features but are not severe enough to qualify as a full disorder.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی شرایط نیمهپاتولوژیک محسوب میشوند زیرا نشانههایی از آسیب را نشان میدهند بدون اینکه بیماریهای آشکاری باشند.
مثال:
Some conditions are considered semipathological because they show signs of distress without being outright diseases.
معنی(example):
این اصطلاح معمولاً برای توصیف مشکلات روانی خفیف استفاده میشود.
مثال:
The term semipathological is often used to describe mild psychological issues.
معنی فارسی کلمه semipathological
:
شرایطی که در آن علائم آسیبزایی وجود دارد ولی به حدی نیست که بهعنوان یک بیماری تعریف شود.