معنی فارسی semipatriotically
B1به شیوهای که محبت به وطن همراه با انتقاد و تحلیل باشد.
In a manner that balances love for one’s country with critical thinking.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها بهطور نیمهمیهنپرست جشن میگیرند و هم دستاوردها و هم زمینههای رشد را شناسایی میکنند.
مثال:
They celebrate semipatriotically, recognizing both achievements and areas for growth.
معنی(example):
بحث درباره تاریخ ملی بهطور نیمهمیهنپرست امکان دستیابی به یک دیدگاه متعادل را فراهم میکند.
مثال:
Discussing national history semipatriotically allows for a balanced perspective.
معنی فارسی کلمه semipatriotically
:
به شیوهای که محبت به وطن همراه با انتقاد و تحلیل باشد.