معنی فارسی semiphlogisticated

B1

نوعی ماده یا ترکیب که در آن اثرات سوختن وجود دارد اما به طور کامل نیافته است.

A term used to describe a material that is partially burned or has combustion effects.

example
معنی(example):

دانشمند در تحقیق خود ماده نیم‌سوخته را توضیح داد.

مثال:

The scientist explained the semiphlogisticated material in his research.

معنی(example):

فرآیند شامل مواد نیم‌سوخته‌ای بود که نیاز به احتیاط خاصی داشتند.

مثال:

The process involved semiphlogisticated substances that needed careful handling.

معنی فارسی کلمه semiphlogisticated

: معنی semiphlogisticated به فارسی

نوعی ماده یا ترکیب که در آن اثرات سوختن وجود دارد اما به طور کامل نیافته است.