معنی فارسی semipictorially

B1

به شیوه‌ای که در آن هم از کلمات و هم از تصاویر به‌طور جزئی استفاده می‌شود.

In a manner that combines both images and narrative description.

example
معنی(example):

هنرمند داستان را به صورت نیمه تصویری به تصویر کشید.

مثال:

The artist illustrated the story semipictorially.

معنی(example):

او صحنه را به صورت نیمه تصویری در یادداشت‌های خود توصیف کرد.

مثال:

She described the scene semipictorially in her notes.

معنی فارسی کلمه semipictorially

: معنی semipictorially به فارسی

به شیوه‌ای که در آن هم از کلمات و هم از تصاویر به‌طور جزئی استفاده می‌شود.