معنی فارسی semipious
B1به حالتی اشاره دارد که نشان میدهد شخص به مقداری از دیانت وابسته است اما نه به طور کامل.
Partly religious or devout; showing some religious characteristics.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نگرش نیمه دیندار او گاهی دیگران را گیج میکرد.
مثال:
His semipious attitude sometimes confused others.
معنی(example):
طبیعت نیمه دیندار شخصیت داستان را جالب کرد.
مثال:
The semipious nature of the character made the story interesting.
معنی فارسی کلمه semipious
:
به حالتی اشاره دارد که نشان میدهد شخص به مقداری از دیانت وابسته است اما نه به طور کامل.