معنی فارسی semiproductively

B1

به‌صورت نیمه‌مولد، بیانگر نوعی کار یا فعالیت است که با کارایی کامل انجام نمی‌شود.

In a partially productive manner.

example
معنی(example):

او به‌طور نیمه‌مولد کار کرد و پیشرفت کرد اما نه به سرعت معمولش.

مثال:

She worked semiproductively, making progress but not at her usual pace.

معنی(example):

آن‌ها یک روش نیمه‌مولد برای مدیریت زمان خود پیدا کردند.

مثال:

They found a semiproductively approach to managing their time.

معنی فارسی کلمه semiproductively

: معنی semiproductively به فارسی

به‌صورت نیمه‌مولد، بیانگر نوعی کار یا فعالیت است که با کارایی کامل انجام نمی‌شود.