معنی فارسی semiprogressively
B1بهطور نیمهپیشرفته، به معنای پیشرفت تدریجی و غیررسمی در یک زمینه.
In a manner that is gradual and informal, making progress over time.
- ADVERB
example
معنی(example):
این ابتکار بهصورت نیمهپیشرفتهای پیادهسازی شد تا منابع بهتری管理 شوند.
مثال:
The initiative was implemented semiprogressively to manage resources better.
معنی(example):
او در حرفهاش بهطور نیمهپیشرفتهای پیشرفت کرد و با گذشت زمان تجربه کسب کرد.
مثال:
She progressed semiprogressively in her career, gaining experience over time.
معنی فارسی کلمه semiprogressively
:
بهطور نیمهپیشرفته، به معنای پیشرفت تدریجی و غیررسمی در یک زمینه.