معنی فارسی semiproof
B1نیمهاثبات به معنای وجود شواهد و دلایل بهگونهای است که به طور کامل قانعکننده نیست.
Partially convincing or supported by evidence, but not fully conclusive.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مهندس یک طراحی نیمهاثباتی برای ساختار ارائه داد.
مثال:
The engineer provided a semiproof design for the structure.
معنی(example):
استدلال او نیمهاثباتی بود و به شواهد بیشتری نیاز داشت.
مثال:
His argument was semiproof and needed more evidence.
معنی فارسی کلمه semiproof
:
نیمهاثبات به معنای وجود شواهد و دلایل بهگونهای است که به طور کامل قانعکننده نیست.