معنی فارسی semiproselyte
B1نیمهمؤمن به کسی گفته میشود که هنوز در حال جستجو و کاوش در ایمان جدید است.
Someone who is in the process of converting to a new faith, not yet fully committed.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک نیمهمؤمن است و هنوز در حال یادگیری در مورد ایمان جدید است.
مثال:
She is a semiproselyte, still learning about the new faith.
معنی(example):
نیمهمؤمن تمام کلاسها را برای بهتر فهمیدن حضور یافت.
مثال:
The semiproselyte attended all the classes to understand better.
معنی فارسی کلمه semiproselyte
:
نیمهمؤمن به کسی گفته میشود که هنوز در حال جستجو و کاوش در ایمان جدید است.