معنی فارسی semiprostrate
B1نیمهخوابیده به حالتی اطلاق میشود که فرد یا شیء به طور کامل افقی نیست بلکه به طور جزئی در حالتی افقی قرار دارد.
Partially lying flat, not fully prostrate, often indicating a position that is somewhat elevated.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گیاه در وضعیت نیمهخوابیده بود و نزدیک به زمین رشد میکرد.
مثال:
The plant was in a semiprostrate position, growing close to the ground.
معنی(example):
او در طول جلسه آرامش به صورت نیمهخوابیده دراز کشیده بود.
مثال:
He lay in a semiprostrate manner during the relaxation session.
معنی فارسی کلمه semiprostrate
:
نیمهخوابیده به حالتی اطلاق میشود که فرد یا شیء به طور کامل افقی نیست بلکه به طور جزئی در حالتی افقی قرار دارد.