معنی فارسی semiprotectively

B1

به گونه‌ای انجام دادن کارها که محافظت جزئی provided می‌شود، اما نه کامل.

In a manner that provides partial protection or cushioning.

example
معنی(example):

او ژاکتش را به صورت نیمه محافظتی پوشید، با این دانستن که برای باران مناسب نیست.

مثال:

She wore her jacket semiprotectively, knowing it wasn't the best for the rain.

معنی(example):

او به صورت نیمه محافظتی صحبت کرد و سعی کرد انتقادش را ملایم‌تر کند.

مثال:

He spoke semiprotectively, trying to cushion his criticism.

معنی فارسی کلمه semiprotectively

: معنی semiprotectively به فارسی

به گونه‌ای انجام دادن کارها که محافظت جزئی provided می‌شود، اما نه کامل.