معنی فارسی semiprotectorate
B2نوعی وضعیت سیاسی که در آن یک منطقه تحت نظارت یک کشور یا قدرت دیگر قرار دارد، اما به صورت مستقل عمل میکند.
A political status where a region is under the protection of a larger state but retains some degree of autonomy.
- NOUN
example
معنی(example):
این منطقه تحت قوانین بینالمللی به عنوان یک نیمهپروتکتور شناخته شد.
مثال:
The region was designated as a semiprotectorate under international law.
معنی(example):
یک نیمهپروتکتور معمولاً خودمختاری دارد اما برای دفاع به یک کشور بزرگتر وابسته است.
مثال:
A semiprotectorate often has autonomy but relies on a larger country for defense.
معنی فارسی کلمه semiprotectorate
:
نوعی وضعیت سیاسی که در آن یک منطقه تحت نظارت یک کشور یا قدرت دیگر قرار دارد، اما به صورت مستقل عمل میکند.