معنی فارسی semipsychologically
B2بهصورت نیمهروانشناختی، به روشی اشاره دارد که عناصر روانشناسی در تحلیلها در نظر گرفته میشوند، اما بهطور کامل توسعه نیافتهاند.
In a manner that relates partially to psychological analysis.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور نیمهروانشناختی به این مشکل نزدیک شد و عوامل احساسی را در نظر گرفت.
مثال:
She approached the problem semipsychologically, considering emotional factors.
معنی(example):
تحلیل دادهها بهطور نیمهروانشناختی بینشهای عمیقتری را فاش کرد.
مثال:
Analyzing the data semipsychologically revealed deeper insights.
معنی فارسی کلمه semipsychologically
:
بهصورت نیمهروانشناختی، به روشی اشاره دارد که عناصر روانشناسی در تحلیلها در نظر گرفته میشوند، اما بهطور کامل توسعه نیافتهاند.