معنی فارسی semiputrid
B2نیمهپوسیده، به حالتی اشاره دارد که در آن مواد غذایی یا اشیاء به مرحله فساد نزدیک شدهاند.
Partially decayed; describes something that is in an advanced state of decomposition.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
غذا بویی نیمهپوسیده داشت که نشاندهنده فاسد شدن آن بود.
مثال:
The food had a semiputrid odor, signaling it was spoiled.
معنی(example):
او وضعیت نیمهپوسیده باقیماندهها را توصیف کرد.
مثال:
He described the semiputrid state of the leftovers.
معنی فارسی کلمه semiputrid
:
نیمهپوسیده، به حالتی اشاره دارد که در آن مواد غذایی یا اشیاء به مرحله فساد نزدیک شدهاند.