معنی فارسی semiquadrantly

B1

نیمه‌مربعی، به حالتی اشاره دارد که شیء در جهتی غیرمستقیم و غیرکامل قرار گرفته است.

In a manner that is partially quadrangular; describes alignment that is not complete.

example
معنی(example):

شیء به‌طور نیمه‌مربعی قرار داشت و به‌طور کامل هم‌راستا نبود.

مثال:

The object was positioned semiquadrantly, not fully aligned.

معنی(example):

او صندلی را به‌طور نیمه‌مربعی چرخاند تا بهتر در فضا جا بگیرد.

مثال:

He turned the chair semiquadrantly to fit the space better.

معنی فارسی کلمه semiquadrantly

: معنی semiquadrantly به فارسی

نیمه‌مربعی، به حالتی اشاره دارد که شیء در جهتی غیرمستقیم و غیرکامل قرار گرفته است.