معنی فارسی semispheric
B2شکل یا ساختار نیمکرهای که شامل نصفی از یک کره است.
Having the shape or form of a hemisphere.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شکل نیمکرهای گنبد به گرمایش مؤثر کمک میکند.
مثال:
The dome's semispheric shape allows for efficient heating.
معنی(example):
در معماری، یک طراحی نیمکرهای میتواند زیبایی خاصی ایجاد کند.
مثال:
In architecture, a semispheric design can create a unique aesthetic.
معنی فارسی کلمه semispheric
:
شکل یا ساختار نیمکرهای که شامل نصفی از یک کره است.