معنی فارسی semispheroidal

B2

به شکل یا فرم نیمه‌ای از یک کره که به صورت نیمکره‌ای تغییر یافته باشد.

Having the characteristics of a shape that is partly spherical.

example
معنی(example):

این تانک طراحی نیمکره‌ای داشت تا به بهبود آیرودینامیک کمک کند.

مثال:

The tank had a semispheroidal design for better aerodynamics.

معنی(example):

آنان اشکال نیمکره‌ای را در دینامیک سیالات مورد مطالعه قرار دادند.

مثال:

They studied semispheroidal shapes in fluid dynamics.

معنی فارسی کلمه semispheroidal

: معنی semispheroidal به فارسی

به شکل یا فرم نیمه‌ای از یک کره که به صورت نیمکره‌ای تغییر یافته باشد.