معنی فارسی semisupernaturally
B1بهطور نیمهماورایی، به شکلی اشاره دارد که عناصر غیرطبیعی به صورت جزئی وجود دارند.
In a manner that suggests something supernatural but does not fully embrace it.
- ADVERB
example
معنی(example):
این داستان بهطور نیمهماورایی روایت شد و به جادو اشاره داشت بدون اینکه به طور کامل به آن متعهد شود.
مثال:
The story was told semisupernaturally, hinting at magic without fully committing to it.
معنی(example):
او بهطور نیمهماورایی صحبت کرد و صدایش به طرز عجیبی منعکس شد.
مثال:
She spoke semisupernaturally, her voice echoing in an eerie way.
معنی فارسی کلمه semisupernaturally
:
بهطور نیمهماورایی، به شکلی اشاره دارد که عناصر غیرطبیعی به صورت جزئی وجود دارند.