معنی فارسی semisupinated
B1وضعیتی از پا که در آن، قوس آن به طور جزئی به سمت داخل است.
Referring to a position of the foot where it is slightly turned inward.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک متوجه شد که پای او پس از پیچ خوردگی نیمهبهسمت داخل چرخیده است.
مثال:
The podiatrist noted that his foot was semisupinated after the sprain.
معنی(example):
او نیمهبهسمت داخل راه میرفت که باعث درد پای او شد.
مثال:
She walked semisupinated, which caused her foot pain.
معنی فارسی کلمه semisupinated
:
وضعیتی از پا که در آن، قوس آن به طور جزئی به سمت داخل است.