معنی فارسی semivisibility
B1نیمه قابل مشاهده بودن، حالتی است که یک شیء به صورت جزئی قابل دیدن است.
The quality of being partially visible; not fully transparent or opaque.
- NOUN
example
معنی(example):
نیمه قابل مشاهده بودن شیء آن را در تاریکی سخت قابل تشخیص میکرد.
مثال:
The semivisibility of the object made it hard to detect in the dark.
معنی(example):
برخی از مواد نیمه قابل مشاهده بودن را دارند که اجازه میدهد نور به طور جزئی عبور کند.
مثال:
Certain materials possess semivisibility, allowing light to pass through partially.
معنی فارسی کلمه semivisibility
:
نیمه قابل مشاهده بودن، حالتی است که یک شیء به صورت جزئی قابل دیدن است.