معنی فارسی sempre
B2به معنای همیشه و در همه حال، معمولاً برای تاکید بر وعده یا تعهد به کار میرود.
Always; at all times; an expression of permanence.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
(as a qualifier) always, still; maintaining the same style
example
معنی(example):
او همیشه زود میرسد، همیشه به موقع.
مثال:
He always arrives early, sempre on time.
معنی(example):
من همیشه دوستت خواهم داشت، مهم نیست چه اتفاقی بیفتد.
مثال:
I will love you sempre, no matter what.
معنی فارسی کلمه sempre
:
به معنای همیشه و در همه حال، معمولاً برای تاکید بر وعده یا تعهد به کار میرود.