معنی فارسی sensationless
B1بدون احساس به حالتی اشاره دارد که در آن تحریکات حسی وجود ندارد.
Characterized by the absence of sensations or sensory experiences.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک محیط بدون احساس میتواند بسیار خستهکننده باشد.
مثال:
A sensationless environment can feel very dull.
معنی(example):
زندگی در حالت بدون احساس ممکن است منجر به بیحوصلگی شود.
مثال:
Living in a sensationless state may lead to boredom.
معنی فارسی کلمه sensationless
:
بدون احساس به حالتی اشاره دارد که در آن تحریکات حسی وجود ندارد.