معنی فارسی sensatory

B2

حسی به ویژگی‌ها و جنبه‌های مرتبط با حس‌ها و تجربیات حسی اشاره دارد.

Relating to or providing sensory experiences.

example
معنی(example):

تجربه حسی کنسرت فوق‌العاده بود.

مثال:

The sensatory experience of the concert was amazing.

معنی(example):

عناصر حسی مانند صدا و نور، اجراها را بهبود می‌بخشند.

مثال:

Sensatory elements, like sound and light, enhance performances.

معنی فارسی کلمه sensatory

: معنی sensatory به فارسی

حسی به ویژگی‌ها و جنبه‌های مرتبط با حس‌ها و تجربیات حسی اشاره دارد.