معنی فارسی sensitory
B1حسی، مرتبط با حس یا احساسات.
Relating to the senses or sensation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تجربیات حسی میتوانند خاطرات قوی را برانگیزند.
مثال:
Sensitory experiences can evoke strong memories.
معنی(example):
عناصر حسی محیط بر احساسات ما تأثیر میگذارند.
مثال:
The sensitory elements of the environment impact our feelings.
معنی فارسی کلمه sensitory
:
حسی، مرتبط با حس یا احساسات.
