معنی فارسی sensive

B1

حساس، که توانایی واکنش به تحریکات یا احساسات را داشته باشد.

Sensitive; having a heightened awareness to stimuli.

example
معنی(example):

طبیعت حساس ماده آن را در معرض آسیب قرار می‌دهد.

مثال:

The sensive nature of the material makes it prone to damage.

معنی(example):

حساس بودن به بازخورد می‌تواند به بهبود عملکرد کمک کند.

مثال:

Being sensive to feedback can help improve performance.

معنی فارسی کلمه sensive

: معنی sensive به فارسی

حساس، که توانایی واکنش به تحریکات یا احساسات را داشته باشد.