معنی فارسی sententiously
B2به شیوهای صحبت کردن که در آن بیانیهها یا نصیحتها به وضوح خالی از عاطفه باشند.
In a manner that is overly moralizing, often using trite or cliched expressions.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور سننتیالی صحبت کرد و نصیحتهایی داد که هم عاقلانه و هم دارای خودرأیی بود.
مثال:
She spoke sententiously, offering advice that was both wise and self-righteous.
معنی(example):
نظرات او که به طور سننتیالی بیان میشد، اغلب دوستانش را آزار میداد.
مثال:
His sententiously delivered remarks often annoyed his friends.
معنی فارسی کلمه sententiously
:
به شیوهای صحبت کردن که در آن بیانیهها یا نصیحتها به وضوح خالی از عاطفه باشند.