معنی فارسی sereneness
B1حالت یا کیفیت آرام و ساکت بودن.
The state of being calm or peaceful.
- NOUN
example
معنی(example):
در صبح زود یک نوع آرامش خاصی در دریاچه وجود داشت.
مثال:
There was a certain sereneness about the lake in the early morning.
معنی(example):
آرامش کوهها این مکان را به یک محل فرار عالی تبدیل کرد.
مثال:
The sereneness of the mountains made it a perfect retreat.
معنی فارسی کلمه sereneness
:
حالت یا کیفیت آرام و ساکت بودن.