معنی فارسی seriated
B2سریدار، اشاره به چیزی که به صورت ترتیبی و پیوسته سازماندهی شده است.
Arranged in a series or sequence.
- verb
verb
معنی(verb):
To arrange in serial order.
example
معنی(example):
محقق دادهها را در قالبی سریدار برای وضوح ارائه کرد.
مثال:
The researcher presented the data in a seriated format for clarity.
معنی(example):
در نمایشگاه، نقاشیها بر اساس دورههای تاریخیشان به صورت سریدار مرتب شده بودند.
مثال:
In the exhibit, the paintings were seriated according to their historical periods.
معنی فارسی کلمه seriated
:
سریدار، اشاره به چیزی که به صورت ترتیبی و پیوسته سازماندهی شده است.