معنی فارسی seriating
B1سریدار کردن، عمل ترتیب دادن یا سازماندهی چيزها به صورت یک توالی یا ساختار مرتب.
The act of arranging in a sequence or order.
- verb
verb
معنی(verb):
To arrange in serial order.
example
معنی(example):
فرآیند سریدار کردن اشیا چندین ساعت طول کشید.
مثال:
The process of seriating the items took several hours.
معنی(example):
آنها در حال سریدار کردن شواهد بودند تا برای محاکمه آماده شوند.
مثال:
They were seriating the evidence to prepare for the trial.
معنی فارسی کلمه seriating
:
سریدار کردن، عمل ترتیب دادن یا سازماندهی چيزها به صورت یک توالی یا ساختار مرتب.