معنی فارسی servage
B1سرویس، به معنای ارائه خدمات یا کالاها برای تسهیل فعالیتها.
The act of providing services or goods.
- NOUN
example
معنی(example):
سرویس کالا میتواند به سادهسازی فرآیند ما کمک کند.
مثال:
The servage of goods can help streamline our process.
معنی(example):
خدمات اطلاعاتی او برای پروژه حیاتی بود.
مثال:
Her servage of information was crucial for the project.
معنی فارسی کلمه servage
:
سرویس، به معنای ارائه خدمات یا کالاها برای تسهیل فعالیتها.