معنی فارسی serviable

B1

خدمتکار، کسی که آماده است به دیگران کمک کند.

Willing to help; helpful.

example
معنی(example):

دوست من خیلی خدمتکار است و همیشه پیشنهاد کمک می‌دهد.

مثال:

My friend is very serviable and always offers to help.

معنی(example):

در جامعه ما، خدمتکاری بسیار ارزشمند است.

مثال:

In our community, being serviable is highly valued.

معنی فارسی کلمه serviable

: معنی serviable به فارسی

خدمتکار، کسی که آماده است به دیگران کمک کند.