معنی فارسی servicelessness

B1

عدم وجود خدمات، حالتی که در آن هیچ گونه خدماتی ارائه نمی‌شود و باعث نارضایتی می‌گردد.

The state of being without services or assistance.

example
معنی(example):

این منطقه به دلیل عدم خدمات با چالش‌هایی مواجه شد.

مثال:

The region faced challenges due to servicelessness.

معنی(example):

عدم خدمات می‌تواند به نارضایتی در بین مشتریان منجر شود.

مثال:

Servicelessness can lead to dissatisfaction among customers.

معنی فارسی کلمه servicelessness

: معنی servicelessness به فارسی

عدم وجود خدمات، حالتی که در آن هیچ گونه خدماتی ارائه نمی‌شود و باعث نارضایتی می‌گردد.