معنی فارسی servingman
B1خدمتکار به شخصی اطلاق میشود که در خدمت دیگران قرار دارد و معمولاً در مجالس یا منازل کارهای مربوط به پذیرایی را انجام میدهد.
A man who serves others, especially in a domestic or formal context.
- noun
noun
معنی(noun):
A male servant.
example
معنی(example):
خدمتکار در طول شب به مهمانها رسیدگی کرد.
مثال:
The servingman attended to the guests throughout the evening.
معنی(example):
در نمایش، خدمتکار غذا را به میز پادشاه آورد.
مثال:
In the play, the servingman brought food to the king's table.
معنی فارسی کلمه servingman
:
خدمتکار به شخصی اطلاق میشود که در خدمت دیگران قرار دارد و معمولاً در مجالس یا منازل کارهای مربوط به پذیرایی را انجام میدهد.