معنی فارسی servings
A1مقدار غذایی که به یک نفر ارائه می‌شود یا برای یک وعده مناسب است.
The amount of food provided for one person or a specific dish.
- noun
noun
معنی(noun):
The action of the verb to serve.
معنی(noun):
A portion (especially, of a meal) served to someone.
معنی(noun):
A layer added to the outside of an electrical cable to protect it.
example
معنی(example):
هر وعده از میوه حاوی ویتامین‌های ضروری است.
مثال:
Each serving of fruit contains essential vitamins.
معنی(example):
این دستور چهار وعده از این غذا می‌دهد.
مثال:
The recipe makes four servings of the dish.
معنی فارسی کلمه servings
:
مقدار غذایی که به یک نفر ارائه می‌شود یا برای یک وعده مناسب است.
